تفاهم نامه یا تکرار ترکمنچای ؟

تفاهم نامه یا تکرار ترکمنچای ؟

میدانید که جمهوری اسلامی و چینِ کمونیست دیروز تفاهم‌نامه را بالاخره امضا کردند و این تفاهم نامه ی ۲۵ ساله به ضرر ایران و به ضرر خاک ماست. با تائید و اجرای این تفاهم‌نامه، نه تنها وابستگی ایران به چین و روسیه بیش از پیش افزایش می یابد، بلکه در رقابت ها و چالش‌های ژئوپولتیک و استراتژیک جهانی، چین در خاورمیانه و به ویژه منطقه ی خلیج فارس، آمریکا و اتحادیه ی اروپا را کنار میزند و توازن قوا به سود چین و بر ضرر آمریکا و اسرائیل شکل خواهد گرفت. همچنین براساس گزارش پترولیوم اکونومیست، جمهوری اسلامی متعهد می شود که برای ورود ۵۰۰۰ نیروی امنیتی چینی با هدف محافظت از سرمایه‌ی خود در ایران، مجوز صادر کند. این تفاهم نامه بین ایران و چین بخشی از پروژه بزرگ راه نوین ابریشم که از چین شروع میشود به آسیای مرکزی و خاورمیانه و تا اروپا می باشد. این پروژه نه تنها یک پروژه اقتصادی بلکه یک پروژه استراتژیک، ژئوپولیتیک، نئوکولونیالیستی(استعمار جدید) و نئوامپریالیستی چین (خطرناک تر از امپریالیست)  است و برای تحت کنترل داشتن و زیر سلطه درآوردن بسیاری کشورهای ضعیف تر موثر است. چین درصدد است تا سال ۲۰۳۰ بتواند نظم جهانی را کاملاً به دست بیاورد و از نظر استراتژیک، ژئوپولیتیک و اقتصادی قدرت مطلق جهانی بشود. پروژه ی جاده نوین ابریشم بیش از یک تریلیون دلار برای چین تا به حال خرج داشته و ۸۰ کشور را از جمله کشورهای آفریقایی و آسیای مرکزی به ویژه قزاقستان، ازبکستان، پاکستان و ایران را زیر سلطه خود خواهد رساند.

طرح راه ابریشم جدید، یک طرح سرمایه‌گذاری در زیر بناهای اقتصادی بیش از ۷۰ کشور جهان و توسعه دو مسیر تجاری-اقتصادی راه ابریشم خشکی و راه ابریشم دریایی است که توسط چین در سال ۲۰۱۳ ارائه شده است. پشتوانه این طرح، قدرت صنعتی و اقتصاد چین است. این طرح می‌تواند به همراه قدرت نظامی چین به هژمونی این کشور در آسیای شرقی بیانجامد و در نهایت با توقف در مسیرهای تجاری خشکی و آبی اوراسیا را به سوی قدرت برتر در اقتصاد جهانی رهنمون کند. چین از طرحی ۹۰۰ میلیارد دلاری برای سرمایه‌گذاری در زیرساخت اتاق های اقتصادی جهان به منظور گسترش و جهانی شدن و توسعه بازارها رونمایی کرده است. این طرح بزرگ‌ترین طرح سرمایه‌گذاری است که تاکنون توسط یک کشور ارائه شده است. توافق و تفاهم با ایران درگیری مستقیم و نزدیک کشور چین در توسعه زیرساخت‌های حیاتی ایران است. محصولات نهایی چین باید به بازار غرب سرازیر شوند و مسیر این بازارها از جاده‌هایی می‌گذرد که توسط خود این کشور و با دخالت فزاینده در زیرساخت‌های حمل و نقل ایران ایجاد می شود. تبریز محل قرار گرفتن بسیاری از سایتهای مهم نفتی گازی و پتروشیمی کشور است و نقطه آغاز خط لوله گاز به آنکارا است که قرار است به نقطه عطفی در جاده دو هزار و ۳۰۰ کیلومتری جدید ابریشم بین ارومچی مرکز استان غربی سین کیانگ چین به تهران تبدیل شود. ایران مهم ترین بخش یک کمربند و یک جاده و دروازه ورود چین به بازارهای اروپای شرقی و روسیه است. قرارداد راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین سه مزیت کلیدی برای ایران به دنبال دارد اول اینکه چین عضوی از شورای امنیت سازمان ملل است که حق وتو دارد. دوم افزایش تولید نفت و گاز در کشور و سوم افزایش صادرات نفت از ایران به چین. اجرایی شدن این توافق بقای جمهوری اسلامی را تا حد زیادی تضمین می کند و در این میان شهروندان ایرانی و تمامیت ارضی کشور به خطر می افتد.

شورایعالی گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا، دکتر فریبرز صارمی  هامبورگ – ۲۸ مارس ۲۰۲۱

تحولات در رابطه ایران و آمریکا

تحولات در رابطه ایران و آمریکا

به دنبال شکست دونالد ترامپ ریاست جمهوری آمریکا و پیروزی جو بایدن از حزب دموکرات آمریکا تحولات جدیدی در سیاست خارجی آمریکا در عرصه جهانی به ویژه در رابطه با ایران، چین و اتحادیه اروپا گشوده شده است. تضاد میان ایران و آمریکا قدمتی به عمر حکومت اسلامی دارد. فعالیت‌های هسته‌ای رژیم و احتمال تلاش های جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح هسته‌ای بیش از هر زمان دیگر بحرانی عمیق میان ایران و جامعه بین الملل به وجود آورده است. ترامپ سیاست فشار حداکثری در قبال ایران اتخاذ نمود ولی یک جانبه از برجام خارج شد و تحریم‌ها را گسترش داد. متحدین آمریکا در اروپا با این سیاست مخالف بودند ولی نتوانستند در عمل حرکتی انجام دهند. آمریکا از تمام امکانات خود برای محدود کردن فروش نفت ایران بهره گرفت و به تدریج فروش نفت ایران چنان کاهش یافت که به زیر ۳۰۰ هزار بشکه در روز رسید. اگرچه سناریوی جنگ در زمان جان بولتون جدی بود ولی پس از آن این گزینه ضعیف گردید و سیاست اصلی ترامپ در محاصره کامل اقتصادی و مجبور کردن جمهوری اسلامی به مذاکره و تسلیم، استوار بود. باید یادآور گردید که حکومت اسلامی به عمق استراتژیک نیاز دارد و برای اینکار به امکانات مالی برای نگهداری نیروهای سپاه و نیابتی خود در منطقه که با توقف فروش نفت عملاً به کاهش عمق استراتژیک و کاهش نفوذ حکومت اسلامی در منطقه انجامیده و توازن قوا هم اکنون به سود اسرائیل می باشد. تغییر سیاست آمریکا تنها چشم‌انداز ممکن برای خروج حکومت ایران از بن بست بود و با توجه به تجربه سیاست‌های آمریکا در دوره اوباما، حکومت ایران هم اکنون بر روی آقای جو ‌بایدن حساب باز کرده است. اما آمریکا و اتحادیه اروپا علاوه بر توقف بخش عمده فعالیت‌های هسته‌ای رژیم، خواهان توقف گسترش موشک های بالستیک و نقش مداخله جویانه آنان در منطقه می باشند. ماهیت و عملکرد بیش از ۴ دهه حکومت اسلامی جامعه ما را به این فلاکت کنونی و بن‌بست رسانده است. اگر هم تحریم ها کاهش یابند و بهبودی محدود در شرایط ایران به وجود آید کوتاه مدت خواهد بود، اما در بلندمدت ساختار جمهوری اسلامی چنان عمیق، وقیح است که تنها راه حل، یک نظام نوین و یک آلترناتیو ملی موردپسند ملت و مورد قبول سیاست بین الملل باشد. با ایمان به پیروزی، زنده باد ایران و مردم ایران، زنده باد یکپارچگی و وحدت ملی ایران

 

دکتر فریبرز صارمی مدیر سیاسی گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا هامبورگ

دکتر فریبرز صارمی  ۲۲ ژانویه ۲۰۲۱

چرا اجرای حقوق بشر و آگاهی رسانی در کشور لازم است؟

چرا اجرای حقوق بشر و آگاهی رسانی در کشور لازم است؟

بدون شک برای تمام آزادیخواهان ایران آرزوی روزی که اجرای اصول دموکراسی دراین سرزمین کهن مجری شود ، یک رویای بی بدیل است اما  امروز ما با دو  مشکل که  برای تاریخ تمدن بشری حل آن نزدیک به  ۴۰۰ سال طول کشید توامان روبرو هستیم. اول ساختار حکومتی که بر پایه استبداد دینی است و در تقابل کامل با دموکراسی و معیارهای حقوق بشر می باشد و دوم تفکر خرافی اسلامی که از نگاه مدرن به دنیا فاصله ای فاحش داشته اما خود را با عقاید شبه علمی دائماً تطهیرمی کند.جوامع غربی از این دو مانع ابتدا  به مدد رنسانس و سپس فیلسوفان عصر روشنگری و با عبور از  بتهای ذهنی و دینی عبور کرده و لااقل رابطه ی خود را با دین و شخص  شخیص خدای دینی مجددا تنظیم کردند و نماینده وی را از بلندای عرشی دستگاه حاکمه به زمین آوردند؛ سپس در برابر مستبدین قرون جدید و در نهایت دیکتاتورهای معاصر  با حرکت به سمت حاکمیت محض قانون  از راه تصویب قوانین ضد دیکتاتوری (چرخش نخبگان)،  شایسته سالاری و پیگیری قوی مطالبات مدنی ، از اواسط نیمه دوم قرن بیستم  به دموکراسی دست یافتند.در ایران ،خوشبختانه  بعد از تجربه شکست خورده سال ۱۹۷۹ و قبل از آن حکومت مدرن رضا شاهی  ، نسل جدید اکنون بدون نگاه به شعارهای مسخ کننده دینی  ، به دنبال اجرای واقعی مطالبات طیف گسترده ای از افراد جامعه و رسیدن به الگوی زندگی مدرن و شریف انسانی  است.  شاید حتی یک دهه قبل نگاه به اخبار دگر اندیشان و اقلیتهای دینی و اجتماعی و حتی محیط زیستی در حوزه تفکر عمومی جامعه ایران جایگاهی  نداشت. اما به برکت جمهوری اسلامی و ساختار و عملکرد فاسد آن، امروز ، جامعه ایران می داند تنها راه احیای امور ، رسیدن به جامعه ای پر تکاپو با حمایت از  منتقدان و صداهای غیر خودی است.حجم اخبار تولید شده در رسانه های اجتماعی که بخش عمده ای از آنها مربوط به اخبار دستگیری و مجازاتهای دوستداران و فعالان حقوق بشر در سراسر کشور است و آمار چشم هایی که این اخبار را به دقت می خوانند گویای این موضوع است که این دوره ، نه اینکه قتل های زنجیره ای رخ ندهند که دیگر حمایت افکار مردمی به مدد اسلام و دین رسمی در کشور را ندارند؛ به عبارت دیگر حتی در طیف های سنتی جامعه ایران (همانها که به عشق رسیدن به رویای بهشت حکومت اسلامی ، در انقلاب شرکت کردند) شکی عمیق ایجاد شده است . طی ۴۲ سال گذشته جامعه ایران تنها گوشی برای موعظه و مرثیه بوده است. از خطبه های نماز جمعه تا رسانه تحت اختیار قدرت ، از مدارس ابتدایی تا ارگانهای دولتی همه و همه ….تنها شنونده بوده اند اما امروز ، تک تک نسل جدید در حال شرکت در گفتمان شکاکیت و قداست شکنی از ساختارهای دینی و استبدادی است و به مدد شبکه های اجتماعی، فضای بحثهای عقیدتی و سیاسی به شدت در حال گسترش هستند . گسترش آگاهی های عمومی در حوزه های فرهنگ و سیاست منجر به یک خود آگاهی جدید شده است. نتیجه این بیداری از تعطیلات تاریخی، آن شده است که همگان متفق القول هستند که جمهوری اسلامی باید برود و طیف وسیعی از قشر تحصیل کرده کشور (برخلاف سال ۵۷)  راهی  بجز اصلاح ساختارهای سیستم حکومتی مبتنی بر اصول حقوق بشر و دموکراسی را در سر ندارند. اما موردی که تا رسیدن به جامعه ای کاملا آزاد ،جایی که در آن دگر اندیشان بدون ترس از جان و تحت حمایت دولت برخاسته از دل مردم و حاکمیت قانون انتقاد کنند، نباید فراموش کنیم، آن است که  تا زمانی که حتی درصدی از قشر سنتی جامعه  ایرانی با تلاش تبلیغات وسیع در مراسمات دینی و از سر ناآگاهی و یا پرورش خانواده های سنتی و درنتیجه  کاشته شدن ایدئولوژی و الگوی اجرای احکام اسلامی بصورت تک صدایی،  از نام حکومت سکولار می ترسند  و سکولاریسم را تنها بعنوان محدود کننده اجرای تعالیم دینی خود می بینند در واقع یک مانع جدی در راه تحقق و نهادینه شدن فرهنگ دموکراسی  وجود دارد بدون شک رژیم فاسد کنونی خواهد رفت اما برای آنکه  به جامعه ای آزاد مبتنی بر معیارهای انسانی دست یابیم راه درازی در پیش است .چرا که تفکر دموکراتیک مبتنی  بر  افکار عمومی مهمترین رکن اساسی در حمایت از یک نظام پایدار دموکراتیک می باشد و ایجاد آن نه مبتنی بر احساسات شدید و آنی بلکه نیازمند کار مداوم ، پیگیر و  رد شدن از موانع عقیدتی وعرفی ریشه دار تاریخی  است. هیچ نظام دموکراتیکی  تا زمانی که مردم با تمام وجود معنای آزادی و  ضرورت صیانت از آنرا درک نکنند ، پایدار نخواهد بود. از اینرو مبارزه با خرافات و زدودن قوانین ضدحقوق بشری اسلام و حداقل  تقلیل آن به  یک الگوی اسلامی تحمل گرا  و تعامل گرا  همیشه در اولویت آزادیخواهان خواهد بود.این درحالی است که دینی که  اکنون با آن روبرو هستیم  با تبلیغ و اجرای قوانینی چون نفی سبیل و برتری دادن فرد مسلمان بر دیگران و نه براساس شایسته سالاری  ، ملاک پیشرفت را تنها تمسک به دین  که مبتنی بر دیدگاهی غیر علمی و ضد حقوق بشری است میداند و بدین ترتیب به ضد انسانی ترین روش به نوعی مسلمان پرستی  و تبعیض را در قرن ۲۱ ام ترویج می کند. در یک کلام تلاش برای فهماندن و قبولاندن این نکته که هر فرد به صرف انسان بودن دارای حق پیشرفت است و آزادی بیان و ترویج عقایدش را تا زمانی که برضد حقوق بشر نباشد باید به عنوان حقوق اولیه اش  برسمیت شناخت باید تبدیل به یک فرهنگ همگانی شود.تجربه تاریخی ایران در زمینه تقدس زدایی دین و جدایی دین از حوزه های سیاست  در دوران پهلوی اول و دوم این درس ارزشمند را به خوبی منعکس می کند. برای نمونه یکی از راههایی که  در دوران رضا شاه برای محدود کردن (و نه آنگونه که مذهبیون ادعا کرده اند سرکوب وریشه کنی) دین اسلام به اجرا در آمد و در دوران پهلوی دوم نیز تداوم یافت، آموزش و پرورش مبتنی بر اصول ملی گرایی و وطن پرستی بود؛ اما از آنجا که بخش وسیعی از بدنه جامعه ایران آن زمان تحت سلطه تفکر دینی قرار داشت در عمل ما شاهد رویگردانی بسیاری از طبقه متوسط شهری از آموزش و پرورش وقت بودیم.  این طیف وسیع با حرام دانستن غیر رسمی آموزش و پرورش و حتی ممانعت از تحصیل دختران ، از عرفی شدن اینگونه آموزش جلوگیری می کرد. این رویه هر چه از طبقه شهری جامعه ایران به سمت طیف شهرستان ها و روستاها فاصله می گرفتیم ،به علت نفوذ فراوان تعالیم دینی و روحانیون شیعه بیشتر مورد اقبال عمومی بود و بارزتر می شد ؛ این وضعیت در دوران حکومت پهلوی دوم نیز ادامه داشت. اما با اتفاق سال ۵۷ و روی کار آمدن رژیم اسلامی و اجرای اسلامی سازی کلیه برنامه های آموزشی، بخش عظیمی از جامعه ایران این محدودیت خود ساخته را کنار گذاشته و فرزندان خود بویژه دختران را به مدارس فرستادند. این اقدام با مشخص شدن  مضرات ، نواقص و ایرادات اساسی یک حکومت شیعی رسمی که اینبار توسط  گروه عظیمی از جامعه تحصیل کرده –تک تک زنان و مردان – دیده میشد ناخودآگاه اندیشه های مدرن و حرکت به سمت دموکراسی را یک گام اساسی به پیش برد. در واقع ۴۲ سال عملکرد حکومت دینی در تمام بیلبوردها در معرض قضاوت و سنجش افکار عمومی قرار گرفت و امروزه شرایط فشارهای جهانی و سوء مدیریت وفساد این دستگاه ، فشار را بر اکثریت طرفدار دین رسمی بسیار ملموس کرده است و آنان لااقل امروز توان دفاع از ظلم آشکار حکومت اسلامی و را در این ابعاد گسترده ندارند.اما هنوز هم در صورت تشکیل یک حکومت سکولار – که قطعا بعد از رژیم فعلی روی کار خواهد آمد – و پنهان شدن دوباره بیماری “داعیه حکومت جهان شمول اسلامی ” بیم آن می رود که بخشی از جامعه که  هنوز جایگزینی برای اندیشه های دینی در زندگی خود نمی یابند و بدون آن نمی توانند به زندگی خود معنا ببخشند دوباره با اقداماتی منفعلانه تاریخ ایران را  به عقب بازگردانند . موضوع آنجا اهمیت می یابد که در ۴۲ سال گذشته تندرو های اسلامی با قدرت گرفتن  از توده های مردم ( که عموما در حالت عادی تندرو نیستند) و با سوء استفاده از جهل مقدس آنان دست به اقدامات ضد بشری فراوان در داخل و خارج از کشور زده اند.مهمترین دشمن بیماری استبداد دینی و هرنوع دیکتاتوری مسلما اطلاع رسانی و آموزش دائمی مبانی دموکراسی ، حقوق بشر  و شفاف سازی نسبت به عملکرد ساختارهای هر حکومتی در میان شهروندان عادی جامعه است .باید برای تمامی اقشار جامعه در این فرصت تاریخی که ابزارهای سیستمی و اجتماعی استبداد تاریخ ما در نهایت ضعف قرار دارد ، روشن شود که چرا دموکراسی و اجرای مبانی حقوق بشر در تمامی ابعاد آن از آزادی بیان و رعایت حقوق اقلیت ها و دگراندیشان تا رسیدگی جدی به دغدغه های محیط زیستی و … برای ساختن حال و آینده اقتصادی و اجتماعی تک تک شهروندان جامعه اهمیتی حیاتی دارد و چرا اجرای یک دین رسمی در سطح جامعه می تواند فاجعه بار باشد ؟

رژیم جمهوری اسلامی به خوبی به نقش موثر فعالیتهای بشر دوستانه واقف است قتل نویسندگان و آزادیخواهانی که برای نهادینه کردن مفاهیم دموکراسی از دل و جان تلاش داشته اند  تنها بخشی از تلاش این حکومت نامشروع و ضد بشری در مقابل موج جدید دموکراسی خواهی است. موج جدیدی  که  با  استفاده از ابزار قدرتمند فضای مجازی برای اطلاع رسانی گسترده از نقد دین رسمی (از بعد فلسفی یا سیاسی) تا  افشاگری از جنایات ضد بشری و فساد دستگاه حاکمه توضیح مبانی حقوق بشر و راه کار عملی رسیدن به حاکمیت قانون، آزادی را فریاد میزند. در این میان شاید گاهی در ظاهر با تلاشهای مهندسی شده و صرف هزینه های گزاف ، حکومت استبداد دینی تلاش کرده و میکندکه این حرکتها را کم ارزش جلوه دهد  اما در مقابل  نگاهی گذرا به حجم وسیع سانسور اطلاعات توسط حکومت به صورت مستقیم (مانند فیلترینگ تلگرام و…)، یا غیر مستقیم (ایجاد شبکه های مجازی واژگونه کردن حقایق، اهمیت اطلاع رسانی و آگاهی دادن به عموم مردم  بیش از پیش آشکار می شود. لذا تنها تلاش و جنگیدن برای ریشه کن کردن قوانین خشونت آمیز و ضد بشری دینی و ساختار حکومت بر پایه آن ، با آگاه کردن عموم مردم به مزایای بهشت زمینی و یک دموکراسی واقعی می تواند جامعه ما را برای همیشه در مقابل دیکتاتوری های دینی و غیر دینی واکسینه نماید.

 

گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا

هامبورگ ۳۰ ژانویه ۲۰۲۱

(  – تلفن : ۰۰۴۹۱۷۱۶۰۱۲۸۶۶https://wahdatemelli.info/ وبلاگ: )

فاجعه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷

فاجعه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷

۴۲ سال پیش ملت ایران برای آزادی های اساسیِ سیاسی به خیابان‌ها آمدند به امید آنکه با استقرار آزادی، عدالت اجتماعی و وقوع یک مردم‌سالاری، نظام مطلوبی هموار گردد. اما با سقوط نظام پادشاهی که بسیاری نقاط مثبت اما پاره‌ای نقاط منفی داشت، نظامی خودکامه و کاملاً تام گرا، مستقل و به قدرت رسید و آشکار گردید که هنوز یک نیروی مستبد تاریخی در شکل دین سالاری سر راه مردم ایران جهت تحقق آرمان‌های تاریخی است، قرار دارد. از همان فردای انقلاب با اعدام های خودسرانه و انتقام جویانه سران نظام پیشین شاهنشاهی، یکی از فاسد ترین و جنایتکارترین حکومت ها در تاریخ معاصر ایران مستقر و به‌تدریج زمینه اشاعه ی فساد و دزدی، رانت‌خواری، گسترش بیکاری، گرانی، فحشا و ترویج اعتیاد فراهم گردید. کارنامه جمهوری اسلامی مملو از اعدام، شکنجه، ترور، تجاوز به زنان در زندان ها، کشتار بی رحمانه ی معترضان و دخالت های بیجا در منطقه خاورمیانه می باشد. مبارزه و مقاومت اقشار مختلف مردم از دانش آموزان، دانشجویان، زنان، کارگران، هنرمندان، ورزشکاران، فعالان محیط زیست، مستمری بگیران و حتی اقوام مختلف ایرانی، خواب خوش را از این حکومت جلاد ربوده است. امروز در شرایطی قدم به سالگرد فاجعه بهمن ۱۳۵۷ می گذاریم که جهان درگیر یک تشنج کم سابقه و همچنین قدم گذاشتن به یک نظمی نوین می باشد. حکومت اسلامی به تغییر سیاست دولت جدید آمریکا نسبت به ایران، امید بسته با این تصور که بوسیله ی پایان یافتن تحریم ها، مذاکره و نیز فعال شدن تفاهم نامه ی برجام بتواند شرایط را به نفع خود دنیا و بقای حکومتش برگرداند. اما دولت جو بایدن بسیار هوشیار به این سادگی تحریم‌ها را لغو نمی نماید و منافع متحدین خود در منطقه به ویژه اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی را مدنظر خواهد داشت. یقین داریم که تنها نیروی منسجم جنبشهای مردمی و یک رهبری ملی، چه شخصی و چه نظامی توان برچیدن حکومت استبدادی اسلامی از ایران را خواهد داشت و این نیز از راه مبارزات و اعتراضات پایدار و مستمر مردمی در جهت برپایی حاکمیت مردم و نظام سکولار خواهد بود. با پیدایش یک رهبری یا گروه رهبری ملی خیزش‌های مردمی تبدیل به یک جنبش بزرگ خواهد گردید، جمهوری اسلامی را ساقط خواهد نمود و راه را برای پیشرفت کشور هموار خواهد نمود. با پیدایش اینگونه رهبری ملی، گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا برای خدمت گذاری به کشور عزیزمان ایران آمادگی کامل را خواهد داشت. پاینده ایران و ایرانی

شورای عالی گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا

دکتر فریبرز صارمی، هامبورگ ۱۰ فوریه ۲۰۲۱

کشتار سوختبرهای بلوچ

کشتار سوختبرهای بلوچ

بنا به اخبار، تصاویر و فیلم های منتشر شده فراوان روز دوشنبه ۴ اسفند ١٣٩٩ ، دهها نفر از سوختبرهای بلوچ در منطقه ی مرزی و جنوب شرقی سراوان به طرز وحشیانه ای توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مورد حمله قرار گرفته و بر طبق سخنان اهالی بومی این شهرستان حدود ٣٧ سوختبر کشته و دهها تن زخمی شده اند. شاهدان عینی با انتشار ویدئوهایی اثبات نمودند که سپاه پاسداران از “تیربار” نیز استفاده نموده است. پس از این اقدام غیر انسانی مزدوران جمهوری اسلامی، در پی اعتراضات گسترده در زاهدان، ایرانشهر، پهره و جکیگور، مردم در سراوان به مقر سپاه؛ خودروهای پلیس و فرمانداری شهر حمله کردند. همچنین به علت تجمع خانواده های قربانیان مقابل بیمارستان رازی و سردخانه شهر سراوان خیابان های منتهی به این مکان ها بصورت کامل بسته شده است. روز سه شنبه با وجود قطع اینترنت در منطقه سراوان، نشر اخبار و اطلاعرسانی از منابع دیگر انجام شد. چهارشنبه ۶ اسفند، مردم در شهر ایرانشهر به خیابان ها آمده و برخی مسیرها را مسدود کردند. در این روز، با گسترش قیام به زاهدان با وجود تلاشهای مذبوحانه رژیم و امنیتی کردن فضای شهر، اعتصاب عمومی بازار و اصناف به اجرا رسید. کانال تلگرامی کمپین فعالان بلوچ نیز نوشته بود که نیروهای امنیتی برای متفرق کردن معترضانی که به خاطر کشته‌ شدن «ده‌ها» سوخت‌بر توسط تیراندازی سپاه، مقابل ساختمان فرمانداری این شهرستان تجمع کرده بودند، «با گاز اشک آور، گلوله‌های ساچمه‌ای و مشقی» به سمت معترضان تیراندازی کردند. همین مزدوران و فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، با ارسال کمک های نقدی و تسلیحاتی به گروهک های خودساخته ی تروریستی در منطقه و بازسازی سوریه و عراق، حق قانونی شهروندان ایرانی را پایمال نموده و موجب گسترش فساد و اختلاس در کشور شده است. اگر سپاه پاسداران به واقع حامی مستضعفان و مظلومان بود، به جای اینکه به سوی جوانانی شلیک کند که به دنبال امرار معاش روزانه ی خود هستند، سلاح های خود را به طرف مفسدین اقتصادی، آقازاده های غرق در فحشا و مؤمنین فراری از ایران می گرفت.

لذا بدینوسیله گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا کشتار مظلومانه ی مردم فقیر سیستان و بلوچستان را محکوم کرده و اعلام می دارد که همسو با این قوم زخم دیده و رنج کشیده، حامیِ مردمِ معترض به ظلم و بیدادِ این جنایتکاران خواهد بود. گروه وحدت ملی و شاخه های درون مرزی، بر خلاف سکوت ناامید کننده ی برخی رسانه ها و احزاب سیاسی بیان می دارد که این جنگ، تنها به مردم سیستان و بلوچستان مربوط نمی شود، بلکه به تمام مردم ملی گرای ایران مرتبط خواهد بود تا با اتحاد و همبستگی، یکبار و برای همیشه از شرّ جنایات روزانه ی نظام منحوس و غیر بشری جمهوری اسلامی خلاص شده و آزادی های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به واقعیت مبدل نمایند.

شورایعالی گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا، دکتر فریبرز صارمی  هامبورگ -۲۴ فوریه ۲۰۲۱

اسرائیل و جمهوری اسلامی در جدیدترین تقابل و رو در روی یکدیگر

اسرائیل و جمهوری اسلامی در جدیدترین تقابل و رو در روی یکدیگر

تمایل کلی اسرائیل برای استفاده از ابزار نظامی و تمایل ایران برای کم اهمیت دادن به تعهدات خود در قبال برجام، خطر رویارویی نظامی دیگر اسرائیل و جمهوری اسلامی را افزایش داده است. اسرائیل به ایران پیام می‌دهد که حملات مخفی و نظامی اش علیه جمهوری اسلامی می تواند افزایش یابد. همچنین این کشور در روزهای آخر دولت ترامپ فشارها بر ایران را تشدید می نماید. به ویژه در مناطق نیابتی جمهوری اسلامی مانند سوریه، لبنان، عراق و حتی یمن. در تاریخ ۱۲ ژانویه اسرائیل حملات گسترده ای را علیه ۱۵ هدف مرتبط با ایران در مرزهای عراق و سوریه انجام داد که ده‌ها نفر کشته شدند. اسرائیل در چند سال اخیر صدها حمله علیه اهداف مرتبط با ایران در سوریه انجام داده است و همچنین در ژانویه موشک‌های پاتریوت را به عنوان اقدام پیشگیرانه قبل از سالگرد ترور قاسم سلیمانی به جنوب اسرائیل منتقل نمود. اسرائیل به لطف ارتباط نزدیک خود با ترامپ از حمایت سیاسی آمریکا برخوردار می باشد و دستش برای حمله به گروه های نیابتی جمهوری اسلامی و حتی حذف دانشمندان اتمی ایران باز است. اما معلوم نیست با روی کار آمدن آقای بایدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا، سیاست آمریکا تغییر ننماید. جمهوری اسلامی نصب تجهیزات تولید فلز اورانیوم برای تامین سوخت راکتور تحقیقاتی خود در تهران را آغاز کرده است که این نقض دیگری از برجام است. اتحادیه اروپا به ویژه آلمان و فرانسه به ایران هشدار داده اند، چراکه از سوخت مبتنی بر اورانیوم می‌توان در تولید سلاح هسته‌ای استفاده نمود. هدف از اقدام ایران برای شروع تولید، می‌تواند به منظور فشار بیشتر بر آمریکا و آقای بایدن برای مذاکره مجدد در مورد توافق هسته‌ای باشد. جمهوری اسلامی همچنین گفته و هشدار داده است که غنی سازی اورانیوم تا ۲۰ درصد در کارخانه زیرزمینی غنی سازی سوخت را تولید خواهد نمود. میزانی که اسرائیل در سال ۲۰۱۳ از آن به عنوان خط قرمز اقدامات نظامی نام برد. تقابل نظامی میان اسرائیل و ایران می تواند هر لحظه آغاز شود و آغاز آسان است اما همانطورکه استراتژ بزرگ جنگ (Clausewitz) اشاره نمود، پایان جنگ بسیار دشوار و نتایج آن غیرمترقبه خواهد بود و در بدترین شرایط کل خاورمیانه را می‌تواند بی ثبات و اتحادیه اروپا را هم از نظر سیاسی، اقتصادی و مهاجرتی درگیر نماید.

بخش مطالعات استراتژیک گروه وحدت ملّی ایرانیان اروپا

دکتر فریبرز صارمی  ۱۷ ژانویه ۲۰۲۱

اقتصاد امروزِ جمهوری اسلامی

اقتصاد امروزِ جمهوری اسلامی

به گفته ی محسن زنگنه عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی و یکی از اعضای کمیته ی اصلاح ساختار بودجه کشور ، بودجه امسال کشور تقریبا ۲۰۰۰ هزار میلیارد تومان بوده است و حدود دو سوم این مبلغ  در انحصار پنج یا شش شرکت و یک سوم از آن بودجه ی عمومی دولت بوده است. در این میان بزرگترین شرکت ، شرکت ملی نفت حدود ۹۰۰ هزار میلیارد بودجه در اختیار داشته است اما مبالغ درآمدی از این شرکت بازگو نمی شود. حتی  در صحن مجلس از وزیر نفت سوال کردیم که درآمد شرکت ملی نفت چقدر است؟ وزیر در پاسخ می گوید: این اطلاعات، اسناد طبقه‌بندی شده است و ما فقط به ۳ نفر در کشور گزارش می دهیم. این نماینده ادامه داد : اگر شما از یک نفر در کشور از رئیس جمهور گرفته تا بنده عضو کمیسیون برنامه و بودجه سوال کنید کسری امسال دولت چقدر است، هیچکس نمی تواند حتی با اختلاف ۵ درصدی ، کسری بودجه دولت را اعلام نماید.

این شکایت یکی از کارشناسان مطرح مجلس در مورد بودجه و وضعیت اقتصادی امروزِ جمهوری اسلامی بود که خود به عنوان یک منتقد نمی تواند راهکاری برای رفع مشکلات موجود پیشنهاد دهد.

اما راهکار رفع معضلات و سقوط اقتصاد ایران کاملا واضح و مشخص است. اگر نظام سیاسی کشورمان یک نظام سکولار دموکرات پارلمانی و از همه مهم تر ملی گرایانه و بر پایه ی عشق به میهن باشد، به راحتی با اتکا به متخصصان ایرانی خارج و داخل کشور، می توان کشور و شهروندان ایرانی را نجات بخشید و همچنین در برنامه های عملی کوتاه و بلند مدت، از وضعیت معیشتی مردم گرفته تا نوسازی ساختارهای سرمایه و بسترسازی صنایع مدرن و به روز دنیا می توان اقتصاد ایران را از منجلاب کنونی رهایی داد و ایران را در ردیف یکی از کشورهای پیشرفته جهان قرار داد. یکی از مهمترین دلایلی که جمهوری اسلامی با وجود تحریم های شدید و بی سابقه ی ایالات متحده به ادامه ی فعالیت می پردازد، تغییرات دائمی و کوتاه مدت سیاست‌های دولت بوده یعنی دولت هر گونه فشاری که در سایه تحریم‌ها به وجود آمده ، تبدیل به یک فرصت برای سوء استفاده اقتصادی کرده و با دروغ، ترفند و فریب جهانیان این تحریم ها را دور زده است و این امر نتیجه ای جز تباهی منابع انسانی و طبیعی کشورمان ندارد. تحریم ها قطع به یقین جمهوری اسلامی را از جنگ افروزی و گسترش نیروهای نیابتی اش در کشورهای خاورمیانه، فلج کرده است. اما این نظام غیر بشری برای حفظ و بقای خود دست به هر کاری خواهد زد، حتی فروختن یا اجاره دادن گوشه به گوشه ی کشور. حال اگر تصور کنیم با گذار از جمهوری اسلامی، تغییر نظام و برداشته شدن تحریم ها، نظام سیاسی حقوق مدار به بانک های معتبر جهان و یا معاهده های بین المللی اقتصادی مانند FATF ملحق شود، و مجدد شرکت های بزرگ اقتصادی – صنعتی دنیا از اروپا و آمریکا مانند Total ، Siemens ، Maersk بزرگترین شرکت حمل و نقل دریایی و یا Allianz بیمه ی کشتیرانی و … محیط سرمایه گذاری در کشور را داشته باشند، مسلم ورق اقتصادی ایران برخواهد گشت و دیگر امثال بشار اسد سوری و حسن نصرالله لبنانی از طریق سپاه پاسداران جنایتکار و تروریست نمی توانند حقوق ذاتی و شهروندی ایرانیان را مصرف و پایمال نمایند.

پاینده باد ایران و ایرانی                     مدیر سیاسی گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا – دکتر فریبرز صارمی هامبورگ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۰

تلفن : ۰۰۴۹۱۷۱۶۰۱۲۸۶۶  وبلاگ : https://wahdatemelli.info/

از حرکت‌های اندیشه ایِ چهل ساله به حرکت های عملی و مکانیزم های اجرایی درون مرزی

از حرکت‌های اندیشه ایِ چهل ساله به حرکت های عملی و مکانیزم های اجرایی درون مرزی

گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا مرکزیت هامبورگ و شبکه درون مرزی آن به ویژه در شهرهای مختلف خوزستان از نشست آنلاینِ حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در چارچوب پیمان نوین ملی شاهزاده رضا پهلوی پشتیبانی می نماید و خود را آماده حرکت های عملی و مکانیزم های اجرایی برای سرنگونی جمهوری اسلامی می نماید. خطاب گروه وحدت ملی به عموم مردم ایران به ویژه آنانی که کاملا به هر نحوی خود را آماده ی گذار از جمهوری اسلامی می نمایند، می باشد. البته که برخی از هموطنان ایرانی به اشتباه منتظر تاثیر انتخابات گذشته ی ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا در این مسیر بودند. عده ای می انگاشتند که با حضور رونالد ترامپ جمهوری اسلامی رو به زوال بیشتری می آورد و حال که جو بایدن برنده ی این انتخابات شده ، رو به دلسری و یأس آورده اند. اما مسائل انکار ناپذیر این است که، همیشه سیاست های جهانی منافع خود را در نظر خواهند گرفت و به عنوان ابزارِ پیشبردِ برنامه ها، از دولت ها و کشورهای دیگر استفاده ی خود را می برند. ما ملت ایران بارها نشان داده ایم که به صورت عملی دست به تغییرات گسترده زده ایم. با امید به این واقعیت تاریخی، توصیه و خط مشی گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا همچنان حول اتحاد ملی و میهنی مردم ایران، اقدامات و اجرای مکانیزم های عملی درون مرزی می باشد. چرا که با روی کار آمدن جو بایدن، شاید روند مذاکرات با جمهوری اسلامی به گونه ای متفاوت از دولت رونالد ترامپ پی گیری شود اما در کل ، چیزی عاید خود مردم زخم خورده و محروم از آزادیِ ایران نمی شود.

همه می دانیم که حتی اگر قرار بر لغو تحریم ها باشد ، مدت زمان طولانی دیگری این امر عملی خواهد شد. مشتری های نفت، گاز و محصولات پتروشیمی ایران هم، مواد مورد نیاز خود را از کشورهای تولیدکننده ی دیگری تامین می کنند. در کل به واسطه ی سیاست های ضد ایرانی داخلی و سیاست های پر اشتباه و جنگ طلبانه ی خارجیِ جمهوری اسلامی، امروز اقتصاد کشور رو به نابودی کامل است و اعتراضات خیابانی مال باختگان سازمان بورس نیز شاهد این ماجراست. نکته ی قابل توجه دیگر اینکه، هر از چندگاهی شاهد گریختن عوامل نظام با سرمایه های ملی

مردم ایران هستیم. اگر با دقت به مسائل روز ایران دقت شود، مشاهده می کنیم که حتی قضاتِ قوه ی قضائیه به همراه خانواده به هر بهانه ای از کشور خارج شده و در کشورهای دیگر ساکن می شوند. به همین ترتیب عوامل قانونگذار، اجرایی و قضایی جمهوری اسلامی، خود، به پایانِ عمرِ این نظامِ ارتجاعیِ ناکار آمد واقف گردیده اند.

لذا با تکیه به جنبش های یکپارچه و گسترده در تمامی استانها و شهرها، اعتراضات و نافرمانی های مدنی، منطقی و به دور از خشونت عموم کارگران، کارمندان و حتی کسبه ، می توان امید داشت که پیروزی و ورود به فردایی آزاد، دور از دسترس نیست.

هم اکنون گروه وحدت ملی حرکت های زیادی در شهرهای مختلف ایران از نظر تبلیغاتی و روشن گری انجام داده است. به ویژه در شهرهای مختلف استان خوزستان مانند آبادان، اهواز، اندیمشک، شوشتر و در مسجد سلیمان. این گروه به طرفِ دیگر نیروها و سازمان هایی که به معنای واقعی، ایرانی هستند و تمامیت ارضی ایران را اولویت خود می دانند، دست هم پیمانی و دوستی دراز میکند تا این بار حرکت های عملی درون مرزی را گسترش بدهد و یک تشکیلات فراگیر و سازماندهی در داخل کشور ایجاد کند. چرا که با این وضعیت کمرشکن اقتصادی و اجتماعی در انتظار تظاهرات‌ و جنبش ها و خیزش های مجدد می رود تا این بار همگی سازماندهی داشته و این جنبش های اعتراضی و این خیزش ها سرکوب نشوند بلکه به یک هدف والا و عظیم که شکسته شدن ستون پایه ی دیکتاتوری جمهوری اسلامی و ولایت فقیه است، دست یابیم.

 

مدیر سیاسی گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا – دکتر فریبرز صارمی هامبورگ ۱۱ نوامبر ۲۰۲۰

تلفن : ۰۰۴۹۱۷۱۶۰۱۲۸۶۶  وبلاگ : https://wahdatemelli.info/

روز دانشجو یادآور سرکوب خصمانه

روز دانشجو یادآور سرکوب خصمانه

کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرآغاز فصل تازه ای در تاریخ سیاسی معاصر ایران است که به حاکمیت خفقان شدید در جامعه انجامید. در حقیقت مردم دخالت دولت انگلستان را در امور داخلی کشور بر نمی تابیدند و به همین علت اعتراضهای مردمی از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که کودتا صورت گرفت و به سقوط دولت ملی دکتر مصدق منجر شد، پیش درآمد جنبش دانشجویان دانشگاه تهران پس از شروع سال تحصیلی در مهرماه همان سال شد و بعد از ۱۱۰روز در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به اوج رسید. آنچه روز ۱۶ مهرماه روی داد، نخستین واکنش همه جانبه دانشگاهیان علیه کودتا بود. در حقیقت برای نخستین مرتبه از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳، مأموران نظامی وارد حریم دانشگاه شدند و جمعی از دانشجویان را دستگیر کردند. پس از آن روز، محیط های بیرونی دانشگاه ، توسط افراد و تجهیزات مسلح، کنترل می شد. علی رغم کنترل های محسوس ، در ۲۱  آبان راهپیمایی و اعتصاب گسترده ای با زمینه سازی نهضت مقاومت ملی و مشارکت دانشجویان برپا شد که باز هم به دستگیری عده ای از دانشجویان و قشرهای اجتماعی دیگر انجامید. اعتراض ها زمانی شکل جدی تری به خود گرفت که در روز ۳ آذر، در کنار محاکمه دکتر مصدق، بیانیه ای مبنی بر سفر ریچارد نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران در ۱۸ آذرماه صادر شد. این بدان معنی بود که انگلستان مجدد دست دوستی به سوی دولت تهران دراز کرده است. نهایت این تنش های اجتماعی در روز شانزدهم آذر ماه ۱۳۳۲ بود یعنی دو روز قبل از ورود نماینده ایالات متحده آمریکا. جایی که قوای مسلح از قبل تدابیری برای آرام نگه داشتن جو شهر تهران و استقبال از نیکسون اندیشیده بودند. اما مجدد بین دانشجویان دانشگاه تهران و نیروهای امنیتی درگیری صورت گرفت و متاسفانه سه دانشجو به نام های “احمد قندچی” ، “مهدی شریعت رضوی” و “مصطفی بزرگ نیا” جان خود را از دست دادند.

از آنجا که پس از هر کودتایی به طور طبیعی اعتراض ها و سرکوب ها اجتناب ناپذیر هستند، این واقعه از طرف مذهبیون ضد نظام پادشاهیِ وقت تبدیل به ابزاری برای سوء استفاده تبلیغاتی به سود خود شد. در صورتی که همین قشر با شعار استقلال از بیگانه، بعد از روی کار آمدن و تصاحب قدرت با گذشت چهل و یک سال کشور و مردم را به تباهی در تمام زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشانده اند. اتفاقا یکی از جنایات صورت گرفته از این ضد بشرهای خودکامه، در روز ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ خورشیدی توسط نیروی انتظامی، بسیج، گروه فشار و لباس‌ شخصی های وابسته به جناح حاکم روی داد و دانشجویان معترض به قوانین دیکتاتوری، به ویژه لایحه ی “اصلاح قانون مطبوعات” و بسته شدن روزنامه ی “سلام” را به خاک و خون کشیده، دستگیر و شکنجه نمودند. این روزنامه در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ به جرم چاپِ نامه ی محرمانه سعید امامی به قربانعلی دری نجف آبادی وزیر اطلاعات که مفاد قانون جدید مطبوعات را توصیه می‌کرد، توسط دادگاه ویژه روحانیت به مدت ۵ سال توقیف شد. در نامه منتشر شده، سعید امامی از وضع فرهنگی کشور ابراز نگرانی کرده و خواستار محدودیت‌هایی برای اهل قلم جهت ساماندهی و کنترل فضای فرهنگی کشور شده‌است. او همچنین با ذکر نام چند نویسنده از جمله محمد مختاری (که چند ماه بعد از تاریخ این نامه در قتل‌های زنجیره ای کشته شد) آنان را به ایجاد مشکلات امنیتی متهم کرده‌است و اعلام کرده تا ترتیبی اتخاذ شود که نویسندگان، مترجمان و گزارشگران مطبوعات پیرامون نوشته‌های خود پاسخگو باشند.

مجموعه ی فعالان حقوق بشر در ایران معتقد است ۷ نفر در واقعه حمله به کوی دانشگاه کشته شده‌اند که تاکنون فقط هویت عزت‌الله ابراهیم‌نژاد و فرشته علیزاده روشن شده‌است. شورای متحصنین در بیانیه ۲۶ تیر مرگ تامی حامی‌فر را نیز تأیید کرد و سعید زینالی نیز از هنگام دستگیری توسط مأموران ناپدید شده‌است؛ همچنین چشم یک دانشجو بر اثر اصابت گلوله تخلیه، دست و پای عده‌ای شکسته و تعداد زیادی دانشجو ضرب وشتم و دستگیر شدند که در میان آنها، نام اکبر اینانلو و سید محمدفاضل هاشمی نیز به چشم می‌خورد.

گستردگی این جنایت به مراتب از حوادث ۱۶ آذر ۱۳۳۲ بزرگتر و چشم گیرتر بوده است. اما تنها از این حادثه به عنوان بزرگ‌ترین جنبش دانشجویی در ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ یاد می‌شود.

جنایات و کشتار بی سابقه ی جمهوری اسلامی به ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ ختم نشد و با عناوین مختلف، در خرداد ۱۳۸۸ ، دی ماه ۱۳۹۶ و همچنین آبان ماه ۱۳۹۸ ، جوانان و اقشار عمومی معترض به دیکتاتوری ولایت فقیه را به خاک و خون کشیده و حتی آماده تر از قبل در صدد تجهیز نمودن نیروهای ضد شورش خود در تمامی شهرهای کلیدی کشور هستند تا با حادث شدن قریب الوقوع اعتراضات گسترده در نقاط مختلف کشور ، با سوء استفاده از سپر مذهبی – ایمانی خود، دست به کشتار بی سابقه تری بزنند. این فرقه ی تبه کار هیچ ابایی از جنایت و ترور شهروندان میهن دوست و ملی گرا ندارند.

امروز دانشجویان هوشیار و فهیم ایران زمین، فریب شعارهای دروغین سیاسی جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و مسئولین خودفروخته را نمی خورند و در کنار عموم مردم ستم دیده و زخم خورده ی ایران ، قد به قد ایستاده و خواهان و طالبِ حقوق شهروندان ایرانی خواهند بود.

پاینده باد ایران و ایرانی

پاینده باد اتحاد ملی

سرنگون باد نظام استبدادی

 

مدیر سیاسی گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا – دکتر فریبرز صارمی هامبورگ ۰۵ دسامبر ۲۰۲۰

تلفن : ۰۰۴۹۱۷۱۶۰۱۲۸۶۶  وبلاگ : https://wahdatemelli.info/

کَل اگر طبیب بودی ….. سَرِ خود دوا نمودی!

کَل اگر طبیب بودی ….. سَرِ خود دوا نمودی!

آقای رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه روز پنج‌شنبه، ۲۰ آذرماه ۹۹، در جریان سفر خود به باکو پایتخت جمهوری آذربایجان ، در یک مراسم رژه نظامی در کنار الهام علی‌اف، همتای آذربایجانی خود ، بخشی از موسیقی فولکلور «آراز آراز» را خواند که شامل خطابه هایی به رود ارس می باشد، اما به وضوح عبور از خط قرمز مردم ملی گرا و میهن دوست ایران زمین یعنی حفظ تمامیت ارضی ایران زمین، بود.

از طرفی ، اینکه این موسیقی محلی چه معنی و مفهومی دارد، ملاک قضاوت نخواهد بود، اما وقتی از زبان رئیس جمهور کشوری بیرون می آید، نشانه ی خط مشی فکری اوست که بر زبان رانده می شود و دیگر به عنوان یک موسیقی محلی از آن یاد نخواهد شد. از طرف دیگر، کتیبه های تاریخی و نوشتار مورخان معروف تاریخ باستان ذکر حقایق و شواهدی هستند که اگر امروزه هر قوم یا ملتی در پی بازپسگیری سرزمین باستانی خود باشد، جهان تحت تاثیر جدایی طلبی، خشونت، جنگ و خونریزی عظیمی قرار خواهد گرفت. این موضوع زمانی جالب می شود که، به طور مثال، مردم سرزمین پارس در قرن ۲۱ میلادی مدعی در اختیار گرفتن سرزمین های امپراطوری خود باشند! یعنی درگیری با بیش از ۲۰ کشور در سه قاره ی آسیا، آفریقا و اروپا. با این استدلال به راحتی سخنان اخیر ریاست جمهوری ترکیه در خاک کشوری که تا همین چند دهه ی اخیر اراضی کشور ایران بوده است، زیر سوال خواهد رفت.

همچنین اظهارات نسنجیده و مداخله‌جویانه در مراسم جشن پیروزی جمهوری آذربایجان بر ارمنستان، باز هم صلاحیت مقام ریاست جمهوری را از شخص اردوغان زیر سوال برد. سوابق کلامی رئیس جمهور فعلی ترکیه به مانند آرزوی خواندن نماز پیروزی در مسجد اموی دمشق، حاکی از خوی طماع و توسعه‌طلبانه اوست.

متاسفانه وضعیت کنونی و منزوی گونه ی نظام جمهوری اسلامی در کشور ایران ، به کوتاه فکران، سلطه طلبان و ستیزه جویان این فرصت را می دهد تا دندان طمع به کشور عزیزمان ایران تیز کنند.

گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا ضمن محکوم نمودن هرگونه دخالت در امور کشور ایران توسط شخصیت های سیاسی بیگانه، اعلام می دارد که حفظ تمامیت ارضی ایران از خطوط قرمز مردم فهیم، هوشیار و میهن دوست ایران می باشد و با انواع نقض حقوق شهروندان ایرانی مقابله خواهد نمود.

در همین راستا گروه وحدت ملی، از هم پیمانان، هموندان داخلی و خارجی خود و از تمام نیروهای دموکرات و ملی تقاضا دارد که بر علیه بیانات اخیر و غیر حرفه ای آقای اردوغان موضع گرفته و یک جبهه واحد در برابر هر نوع مداخله خارجی در امور ایران و هر نوع نغمه های جداجویی تشکیل بدهند و در آخر به آقای اردوغان پیشنهاد می دهد که به جای دخالت در امور داخلی همسایه گان و ایجاد تنش در منطقه، کمی از عاقبت قاسم سلیمانی فرمانده ی سابق سپاه قدس عبرت گرفته و به مسائل و مشکلات درونی کشور خود بپردازد و تمهیدی برای تحریم های احتمالی ایالت متحده در قبال سیاست های اشتباه خارجی خود بیاندیشد.                                                             پاینده باد ایران و ایرانی

مدیر سیاسی گروه وحدت ملی ایرانیان اروپا – دکتر فریبرز صارمی هامبورگ ۱۱ دسامبر ۲۰۲۰

تلفن : ۰۰۴۹۱۷۱۶۰۱۲۸۶۶  وبلاگ : https://wahdatemelli.info/