جنگ نمی‌شود، مذاکره نمی‌شود

بخش استراتژیک گروه وحدت ملی
ایرانیان اروپا – مرکزیت هامبورگ

۱) بعد از تصویب برجام، فروش نفت ایران به مقدار قبلیِ خود یعنی به حدود دو و نیم میلیون بشکه در روز رسیده بود ولی با خروج آمریکا از برجام و شروع مرحله‌ی جدیدی از تحریم‌ها، دولت مجبور شد، بودجه سال ۹۸ را بر مبنای فروش یک و نیم میلیون بشکه تنظیم کند.

هر چند دولت به خاطر شرایط پیش‌آمده مدتی است، آمارهای واقعی در باره‌ی صادرات نفت را اعلام نمی‌کند ولی به نظر می‌رسد در حال حاضر فروش نفتِ ایران به حدود ۵۰۰ هزار بشکه در روز رسیده و در ماه‌های آینده به ۳۰۰ هزار بشکه کاهش پیدا کند. در نظر داشته باشید که عربستان با یک سوم جمعیتِ ایران، روزانه افزون بر ده میلیون بشکه نفت صادر می‌کند.

تردیدی نیست که به خاطر تحریم‌ها و رکود اقتصادیِ ایجاد شده، درآمدِ دولت از وصول مالیات‌ها و دیگر درآمدهای دولت نیز محقق نمی‌شود.

 

۲) دولت روحانی مدتی‌ست به علت کسری بودجه، به ناچار حقوق کارمندان و یارانه‌ها را از طریق چاپ بدون پشتوانه‌ی پول تأمین می‌کند. نتیجه‌ی این کار افزایش نقدینگی و تورم و کم ارزش شدن واحد پولِ ملی و گرانیِ کالاهاست. با ادامه‌ی این روند، قیمت دلار در ماه‌های آینده به سی هزار تومان یا بیشتر و قیمت کالاها به دو تا سه برابر قیمت‌های فعلی خواهد رسید.

 

۳) با این حساب قیام توده‌ها علیه حکومت در اعتراض به وضع موجود، حتمی و اجتناب ناپذیر است.

می‌توان انتظار داشت که تابستان ۹۸ تابستانی داغ و پرحرارت باشد.

 

۴) حمله به ایران در دستور کار آمریکا نیست.

اگر شما یک دشمن داشته باشید و دشمن‌تان را ببینید در راهی که می‌رود چاهی وجود دارد و به زودی درون آن چاه سقوط می‌کند، آیا شما حاضرید قبل از افتادنِ او به چاه، سرِ راهش را بگیرید و یک چاقو در شکم او فرو کنید؟

اگر این کار را بکنید هم جلوی افتادن او را در چاه می‌گیرید و هم خودتان را دچار دردسر و آسیب می‌کنید. صبر می‌کنید تا دشمنِ شما جلوی چشمان شما به درون چاه سقوط کند.

 

۵) به عقیده‌ی من لشگرکشی آمریکا به قصد جنگ نیست. آمریکا هیچ علاقه و هیچ انگیزه‌ای برای جنگ با ایران ندارد. مضافاً بر اینکه افکار عمومی ملتِ آمریکا و دیگر ملت‌ها و بسیاری از دولت‌ها برای حمله‌ی آمریکا به ایران به اقناع کافی نرسیده است.

 

منظور آمریکا از این لشگرکشی سه چیز است.

 

اول، به استناد ضرب‌المثل معروفی که می‌گوید، “دیگی که برای ما نجوشد، پس کله‌ی سگ در آن بجوشد.”

 

 

مسئولین جمهوری اسلامی چنانچه در روزهای پایانیِ حکومتِ خویش تصمیم بگیرند برای یافتن راه نجات یا به قصد انتقام‌گیری، متحدان آمریکا را در منطقه با موشک‌های خود هدف قرار دهند، در این صورت حضور نظامی آمریکا از یک سو اثر بازدارندگی ایجاد ‌می‌کند و از سوی دیگر در صورت اقدام ایران، آمریکا می‌تواند از کشورهای دوست و هم‌پیمانِ خود دفاع کند.

 

دوم، مسئولین کشور آمریکا در این اندیشه‌اند که در روزها و ماه‌های آینده با شروع اعتراضات مردم علیه حکومت، در صورتی که سپاه پاسداران در رویارویی با مردم دست به کشتار گسترده بزند، حضور نظامیِ آمریکا می‌تواند روندِ سقوط جمهوری اسلامی را تسریع کند.

 

سوم، چنانچه بعد از سقوطِ جمهوری‌اسلامی نیروهای مدعی و جایگزین به توافق نرسند و به جنگ با یکدیگر مبادرت کنند، آمریکا بتواند از طریق دخالت نظامی و سیاسی، در راستای منافعِ خود آرامش را در این منطقه‌ی حساس از جهان برقرار کند.

 

۶) مشاوران ترامپ این روزها به ترامپ آموخته‌اند که از به کار بردن الفاظ تحریک‌کننده بپرهیزد تا روند سقوط جمهوری‌اسلامی با آرامش طی شود و نیروهای آمریکاییِ مستقر در منطقه از هر آسیبی مصون باشند.

 

 

 

 

۷) آمریکا به هیچ‌وجه به دنبال مذاکره نیست و اگر از مذاکره سخن می‌گوید، می‌خواهد زمان بخرد تا پروسه‌ی متلاشی شدن اقتصاد ایران و سقوط جمهوری‌اسلامی مطابق برنامه پیش برود.

 

بخش استراتژیک گروه وحدت ملی

ایرانیان اروپا – مرکزیت هامبورگ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *