دکتر فریبرز صارمی
پژوهشگر روابط بین الملل و عضو کمیته سیاست خارجی و امنیت حزب دموکرات مسیحی C D U هامبورگ، آلمان
دونالد ترامپ با اعمال سیاست یک جانبه گرایی و بی اعتبارسازی معاهدات بین المللی، ابهاماتی را در استحکام صلح و امنیت بین المللی ایجاد و دیگر قدرتهای بزرگ نظامی و اقتصادی را به چاره اندیشی واداشت.
در این فضای پرابهام، روسیه با آزمایش موشک فراصوت جدید، ضمن تشدید رقابت تسلیحاتی، به غرب هشدار داد که پذیرای هر وضعیت اعلام نشده ای است. این آمادگی با حضور مستقیم آمریکا در مدیترانه و به بهانه دفاع از سوریه، با آزمایش 210 سلاح جدید خود رونمایی شد.
آیا در وضعیت بوجود آمده، چین و ژاپن با وجود اختلافات موجود، ناگزیر به تشکیل بلوک نظامی جدید خواهند بود؟
در چنین شرایطی که جهان به سمت چند قطبی شدن شتاب می گیرد، اروپا به رهبری آلمان چه تمهیدی را اتخاذ می نماید؟
آلمان به عنوان یک قدرت صنعتی و رهبر اقتصادی اتحادیه اروپا از آغاز سال جاری 2019 به عضویت غیردائم شورای امنیت درآمده است.
حضور آلمان در شورای امنیت فرصتی است تاریخی تا متفاوت از دیگر اعضای تزئینی غیردائم شورای امنیت، به رسالت جهانی خود عمل نماید. چرا که آلمان از ابزاری بهره می برد که دیگر اعضای دائم نیز از آن برخوردار نیستند. به عنوان مثال
آلمان در حالی از حمایت 28 کشور عضو اتحادیه اروپا بهره مند است که آمریکا بیش از پیش به انزوا کشیده می شود.
همچنین آلمان می تواند از ذخایر ارزی خود در ترمیم بودجه نهادهای بین المللی حفظ صلح و تقویت سازمان ملل، استفاده نماید. چنین فرصتی فعلا در اختیار آمریکا نیست.
بنابراین آلمان می تواند با تکیه به اقتدار اقتصادی خود، حتی فراتر از اعضای دائم، در جهت سامانبخشی به آوارگان جنگی در مناطق مورد منازعه، ایجاد مناطق حائل، تامین هزینه ی نیروهای حافظ صلح، تقویت نهادهای ناظر بر گسترش دمکراسی، تقویت همبستگی بین المللی، مبارزه با تروریسم و جرائم سازمان یافته، حفاظت از محیط زیست، تغییرات اقلیمی، اقدامات موثری به عمل آورد.[1]
آلمان می تواند با بسیج اروپا، ژاپن، چین و روسیه و با تضمین مالی مقابله با تحریم های یکجانبه آمریکا علیه ایران، به یکی از چالش های سرنوشت ساز در حال حاضر جهان، پایان دهد و این تهدید قدرت های بزرگ در اعمال سیاست های یک جانبه گرایی را به فرصتی برای همگرایی و مقابله با سیاست های تنش زا تبدیل و حضوری شکوهمند و معنادار از خود در شورای امنیت در افکار عمومی جهان باقی بگذارد.[2]
آلمان با توجه به فعالیت موثرش در حل و فصل مناقشات بین المللی از پیش زمینه ای مطلوب برخودار است. چرا که با رهبری خانم مرکل، سیاست انساندوستانه ای را در ارتباط با پناهجویان در کارنامه خود دارد که بسیار فراتر از ظرفیت یک دولت عادی، در اروپا اعمال شده است.[3]
موقعیت ممتاز آلمان در فضای بین المللی در شرایطی فراهم است که مردم خاورمیانه، از سیاست آمریکا در حمایت از سلاطین مستبد نفتی و مداخلات خونبار، تصویری مثبت در ذهن ندارند.
چنانچه آلمان در فرصت پدیدآمده برای ختم جنگ و تنش در خاورمیانه تلاش نکند، میلیون ها نفر از آوارگان برای نجات از مرگ و نیستی ناچار به کشورهای شمال مدیترانه پناه خواهند برد.
هم اکنون نیز آلمان به منظور حفظ صلح و امنیت بین المللی در 9 کشور حضور نظامی و آموزشی دارد. چنین سیاست سازنده ای نباید با فروش منفعت طلبانه تسلیحات مدرن به عربستان که در کشتار کودکان و مردم بی دفاع یمن هیچ حریمی را محترم نمی شمارد، به چالش کشیده شود.[4] سیاست یک بام و دو هوا و متناقض، به زیان منافع جهانی و آتی آلمان است.
به بیان دیگر، آلمان نمی تواند هم نگران سیل مهاجرت مردم جنگ زده آسیای غربی و خاورمیانه به آلمان و اروپا باشد و هم طرفین جنگ خاورمیانه سلاح بفروشد و به افزایش تنش، مسابقه تسلیحاتی و رویارویی قومی دامن بزند.
آمریکا می داند که امکان مهاجرت آوارگان خاورمیانه از طریق اقیانوس اطلس به آمریکا وجود ندارد. با این نگرش و در فضای خونین خاورمیانه، علاوه بر تعقیب رونق صنایع تسلیحاتی، با گسیل داشتن صدها هزار آواره جنگی به اروپا، به مشکلات اجتماعی قاره سبز دامن می زند.
آلمان باید به گونه ای وانمود نماید که نه تنها در رفتار تنش آفرین قدرت های فرامنطقه ای در خاورمیانه مشارکت نمی نماید بلکه با فرصتی که از عضویت در شورای امنیت بدست آورده است، در کاهش بحران در خاورمیانه که ناشی از دخالت قدرت های فرامنطقه ای است، تلاش می نماید.
یکی از علل عمده در چالش جهانی و جنگهای منطقه ای، استمرار حکومت های استبدادی است. مردم خاورمیانه، هیچگاه از کمونیسم تجدیدنظرطلب چین و دموکراسی توسعه نیافته روسی، انتظار حمایت از بسط دمکراسی ندارند، اما می توانند از توسعه سیاسی، مردمسالاری و نئولیبرالیسم آلمان الگوبرداری نمایند.
تعقیب این سیاست به منزله تقویت پیش زمینه های ذهنی مثبت مردم خاورمیانه از جمله هشتاد میلیون مردم ایران نسبت به انطباق گفتار و رفتار آلمان در استقرار امنیت در منطقه و خلیج فارس خواهد بود.
تقویت این سیاست به معنای درک درست آلمان از جهان چند قطبی در حال شکل گیری است که زیرساخت بستر آن متدرجا با ورود مقتدرانه چین در معادلات بین المللی خودنمایی می کند.
به نظر می رسد که عضویت غیردائم آلمان در شورای امنیت، آزمونی سرنوشت ساز برای آلمان باشد تا با تعقیب سیاست چندجانبه نگری و تقویت همبستگی بین المللی و نزدیک سازی دیدگاه های پکن، مسکو، توکیو، و قدرت های منطقه ای مانند ایران، ترکیه، عربستان و مصر، فضای تازه ای توام با صلح و امنیت در غرب آسیا و خاورمیانه مستقر گردد.
[1] – جدیت آلمان در اعمال این سیاست ها می تواند زمینه عضویت دائم این کشور را در افکار عمومی بین المللی فراهم نماید.
[2] – دوره عضویت آلمان در شورای امنیت به مدت دو سال، از روز سهشنبه ۱۱ دی (اول ژانویه 2019) آغاز میشود. (منبع: دویچه وله).
[3] – پیام سال نوی 2019 خانم مرکل: «میدانم که بسیاری از شما از دست دولت ناراحت هستید. ما در دولت بیش از حد با خودمان درگیر شدیم».
[4] – بنا به گزارش “اشپیگل” با تصویب کمیسیون امنیتی آلمان، دولت فدرال در چارچوب صدور مجموعهای از تجهیزات جنگی به منطقه بحرانزدهی خاورمیانه، یک رزمناو مدل Meko200 را به مصر میفروشد. … طبق گزارش ارتش مصر در سالهای آینده رزمناو مدرن دیگری از آلمان دریافت میکند. به نظر گزارشگر اشپیگل تصمیم دولت آلمان برای ارسال تجهیزات نظامی به مصر، امری مناقشهانگیز است، زیرا در مصر رژیمی خودکامه حکومت میکند. افزون بر این آلمان تعهد کرده بود به کشورهایی که در جنگ یمن دخیل هستند، تجهیزات نظامی نفروشد. (منبع: دویچه وله: 3 ژانویه 2019).
دکتر فریبرز صارمی
پژوهشگر روابط بین الملل
و عضو کمیته سیاست خارجی و امنیت
حزب دموکرات مسیحی C D U
هامبورگ، آلمان