درسهای تاریخی

شکی نیست که ایران از نظر استراتژیک و ژیوپولیتیک با نفوذ کامل در کشورهایی مانند عراق، سوریه، بحرین، لبنان، یمن و حتی بخشهایی از افغانستان و آسیای مرکزی در موقعیت بسیار مطلوبی در خاورمیانه بزرگ قرار دارد.

بعنوان شخصیتی ملی خوشنود هستم که یکی از پایه های مهم سیاست خارجی ایران در سالهای گذشته بر پایه ناسیونالیزم ایران بنا گردیده که با شرایط اقتصادی کشور و اراده ملت باید تطبیق یابد. اما یادآوری می نمایم که اعتراضات و خیزش اخیر دیماه در بیش از 80 شهر که هنوز ادامه دارد درسهای تاریخی به ما آموخته است که کوتاه به آن می پردازم. دیماه گذشته نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و جامعه بود.

پس از این جنبش، دیگر هیچ چیز، هیچ کس، در هیچ کجا مانند گذشته نیست. نه تنها حکومت دیگر نمی تواند به راه گذشته ادامه دهد بلکه همه ایدئولوژیها، همه نیروها، همه جریانهای سیاسی، همه احزاب در داخل و خارج و اصلاح طلب و غیر اصلاح طلب در برابر شرایطی تازه و پرسش هایی تازه قرار گرفته اند که باید برای آنها پاسخهای مناسب پیدا کنند، اگر نمی خواهند از تحولات جامعه ایران عقب بمانند.

نظام حکومتی ایران دریافته که این خیزش اگر بسرعت خواستهای آن درک و به آن پاسخهایی مناسب داده نشود، پیش زمینه یک قیام وسیع و سراسری در ایران خواهد بود که کل حاکمیت را به لرزه خواهد انداخت.

نامه علم الهدا به شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و مبرا معرفی کردن خود از تظاهرات ضد روحانی در مشهد، نشان دهنده موقعیت متزلزل این جناح پس از ماجراجویی کودتایی وی علیه ریاست جمهوری آقای حسن روحانی است که ضربه سنگینی به کل نظام وارد کرده، که او و بسیاری از اصول گرایان باید بهای آن را بپردازند. اعلام رسمی واگذاری شرکتهای متعلق به سپاه و خروج آن از عرصه فعالیت اقتصادی را باید نخستین پیامد و گام صحیح خیزش مردم و شرایط جدیدی دانست که در کشور ایجاد شده. همانطور که باید منتظر بود تغییراتی در ترکیب ائمه جمعه و شورای نگهبان روی دهد یا آنها خود ناگزیر شوند خود را با شرایط  جدید کشور وفق دهند. اینها همه نشاندهنده موقعیت جدید تثبیت شده آقای حسن روحانی در دولت است که کارشکنی در برنامه وی نه به سقوط دولت بلکه به فروپاشی کل نظام و فروپاشی ایران خواهد انجامید که آرزو و هدف دشمنان خارجی منطقه ای می باشد. اعتقاد بر آن دارم که نظام جمهوری اسلامی با اصلاحات ساختاری با همه ملیتهای سیاسی و دیگراندیش دیالوگ نوین برقرار و اندیشمندان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را جلب تا بتوان در کنار قدرت ژئوپولیتیک ایران رفاه عمومی را برای ایرانیان هموار نماید. اینجانب که سن سیزده سالگی وارد عرصه سیاسی شده ام به نوبه خود خواهان تغیرات بنیادین و اساسی با بهره گیری از همه ظرفیت های ممکن هستم، ظرفیتی که از رهبر نظام آیت الله خامنه ای، ریاست جمهوری آقای حسن روحانی و تا جوانان و فرودستان معترض ادامه پیدا می کند.

به امید وفاق ملی همه نیروهای ایراندوست برای ایرانی آباد، آزاد مقتدر و مستقل.

پاینده ایران

زنده باد آزادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *